کد مطلب:125355 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:371

شهادت امام حسن
7- امام صادق - علیه السلام - فرمود: زمانی كه رحلت امام حسن نزدیك شد، بشدت گریست و فرمود: من بر امری بزرگ و هولناك وارد می شوم كه هرگز بر مثل آن وارد نشده بودم. سپس وصیت كرد كه در بقیع دفنش نمایند. و خطاب به برادرش امام حسین فرمود: برادر! مرا بر تختی بگذارید و كنار قبر جدم رسول خدا - صلی الله علیه و آله - ببرید تا با او تجدید پیمان كنم. سپس به كنار مزار مادرم فاطمه ی بنت اسد برده و در آنجا دفن نمایید. ای پسر مادرم! می بینید كه مردم خیال می كنند كه مرا كنار قبر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - می خواهید دفن كنید، لذا جمع می شوند و غوغا می كنند تا مانع این كار شوند. تو را به خدا قسم می دهم كه بخاطر من، هیچ خونی ریخته نشود!

وقتی امام حسین - علیه السلام - برادرش را غسل داد و كفن نمود، او را بر تختی قرار داد و به طرف قبر جدش رسول خدا - صلی الله علیه و آله - حركت داد تا با او تجدید پیمان كند. مروان بن حكم و یارانش از بنی امیه، مقابل حضرت قرار گرفتند و گفتند: آیا سزاوار است عثمان در خارج از مدینه دفن شود ولی حسن در كنار قبر پیامبر؟ هرگز نخواهیم گذاشت تا چنین شود!

در این هنگام عایشه سوار بر استری بود، از راه رسید و گفت: مرا با شما چه كار ای بنی هاشم! آیا می خواهید كسی را داخل خانه ی من نمایید كه من او را دوست ندارم؟!

ابن عباس خطاب به مروان گفت: بروید، ما قصد نداریم او را نزد رسول خدا - صلی الله علیه و آله - دفن كنیم. چون او خودش به حرمت قبر جدش عارف تر بود. و او بدون اذن، داخل نمی شود چنانچه دیگران داخل شدند. برگردید ما او را بر طبق وصیتش، در بقیع دفن می كنیم.

سپس به عایشه گفت: بدا به حال تو! روزی بر استر و روزی بر شتر سوار می شوی!



[ صفحه 194]



و در روایت دیگر آمده است. روزی بر شتر و روزی بر استر سوار می شوی و اگر زنده بمانی بر فیل هم سوار خواهی شد!

ابن حجاج؛ شاعر بغدادی، همین سخن را به صورت شعر در آورده و می گوید:



یا بنت ابی بكر لا كان و لا كنت

لك التسع من الثمن و بالكل تملكت [1] .



تجملت، تبغلت و ان عشت تفیلت [2]

توضیح: قول شاعر كه گفت برای تو، یك نهم از یك هشتم است، این در بحث و مناظره ی فضال بن حسن با ابوحنیفه بود. فضال به ابوحنیفه گفت: آیه ی شریفه ی «یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یؤذن لكم» [3] منسوخ شده است یا نه؟

ابوحنیفه گفت: خیر، منسوخ نشده است.

فضال پرسید: به نظر تو بهترین مردم بعد از رسول خدا - صلی الله علیه و آله - ابوبكر و عمر هستند یا علی بن ابی طالب؟

گفت: آیا نمی دانی آن دو (ابوبكر و عمر) پهلوی پیامبر دفن شده اند؟ چه دلیلی می خواهی كه روشنتر از این باشد بر فضل آن دو بر علی بن ابی طالب؟

فضال به او گفت: این دو با وصیت خود به دفنشان در خانه پیامبر، به آن حضرت ظلم كردند؛ چون در آنجا حقی نداشتند. و اگر آنجا مال خودشان بوده و به رسول خدا - صلی الله علیه و آله - بخشیده بودند پس كار بدی كردند كه آن را پس گرفتند و عهدشان را شكستند. و خودت اقرار كردی كه آیه ی شریفه ی: «لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لكم» غیر منسوخ است.

ابوحنیفه قدری سكوت كرد و گفت: آنجا نه مال پیامبر بود و نه مال آن دو نفر فقط، ولی چون دختران آنها در آنجا حق داشتند لذا در حق آنها دفن شده اند!



[ صفحه 195]



فضال به او گفت: تو می دانی كه زمانی كه پیامبر رحلت فرمود، نه همسر داشت و هر كدام یك هشتم ارث می بردند؛ چون دخترش فاطمه - سلام الله علیها- در قید حیات بود. وقتی بررسی كنیم برای هر یك از همسرانش یك نهم از یك هشتم می رسد. و این چیزی در حدود یك وجب در یك وجب هم نمی شود. و عرض و طول حجره هم كه مشخص بود. پس چگونه آن دو (ابوبكر و عمر) بیشتر از آن مستحق شده اند؟

تازه، چگونه عایشه و حفصه ارث می برند ولی فاطمه كه دختر پیامبر است، ارث نمی برد؟ پس در سخنان ابوحنیفه، تناقض گویی، از جوانب مختلف، روشن و آشكار است.

سپس ابوحنیفه خشمگین شد و گفت: او را از من دور كنید كه او - به خدا قسم - رافضی خبیث است! [4]


[1] اي دختر ابوبكر تو يك نهم از يك هشتم، سهم مي بري در حالي كه همه را تصاحب كردي!.

[2] روزي سوار بر شتر شدي و روزي بر استر. و اگر زنده بماني، سوار بر فيل هم خواهي شد!

[3] يعني: اي كساني كه ايمان آورده ايد! بدون اذن و اجازه ي پيغمبر - صلي الله عليه و آله - داخل خانه ي او نشويد. (سوره ي احزاب، آيه ي 53).

[4] بحار: 153:44، حديث 24.